۱۳۸۶ آذر ۲۵, یکشنبه

خیانت

دین همه اسباب خیانت شده

وه که چه ظلمی به دیانت شده

باز در قهر خدا کی شود

دوره اصحاب ریا طی شود

هر كه بيامد غم خود خورد و بس

حرص حلاوت كه زند جز مگس

سنگ ريا شيشه ايمان شكست

در گل خون كشتي مردي نشست

از علي و آل علي دم زدند

دعوي حق اهل جهنم زدند

مير عرب دل به خدا بسته بود

از همه دنيا زدگان خسته بود

شاه ولا لقمه ناني نخورد

تا شكم از فقر كسي مي فشرد

يار نبي اهل سياست نبود

تشنه لب تخت رياست نبود

كي و كجا مصلحت انديش بو د

حق طلب و بي خبر از خويش بود

منتظران كوس شهادت زدند

نغمه ايثار و رشادت زدند

پوچ شد آمال خلايق همه

گرگ چو افتاد ميان رمه

منجي عالم نتوانم كه ديد

تا كه بپرسم سخنم را شنيد؟

اي كه نهان مي روي از ديده ام

زود بيا تا كه نپوسيده ام

چاره بينديش كه اهل نفاق

كرده به نابودي خلق اتفاق

خيز ومكن بيشتر از اين درنگ

پر شده از ننگ سراي دورنگ

قبضه شمشير علي را فشار

آور از اين سگ صفتان بر دمار

مهر سماوات بتاب از حجاز

عالم ويران شده از نو بساز

تلخ شد از جور و جفا كام من

صبح نگردد دگر اين شام من

قسمت من غصه ودلتنگي است

تا ز وجودم اثر و رنگي است

نام خدا چون ز دل وياد رفت

هر دو جهان يكسره بر باد رفت

خيز حصار دو جهان بشكنيم

راه سوي وادي ديگر زنيم

0 نظرات: